شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

بالاخره لباست اندازت شد

1391/2/22 14:00
نویسنده : نانا
525 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی مامان

امروز بابایی اداره بود ... خاله1 زنگ زد و گفت ما خونه ی مامان بزرگیم بیایید شما هم ... منم با بابایی هماهنگ کردم و قرار شد که برم اونجا ...

وسایل حمومت رو هم برداشتم تا خاله جون ببرت حموم ... یهو رفتم سر کمد لباسات و همینجور داشتم نگاشون میکردم که چشمم خورد به یه سرهمی که به نظر میرسید اندازت باشه ... با خوشحالی اوردم و تنت کردم و دیدم بعله ... اندازته ... اینقدر ذوووووووووووق کردم که نگو ...

چون تا دیشب داشتم به بابایی میگفتم که هنوز هیچکدوم از لباس بیرونیهاش اندازش نیست ... هههههه

فکر کتم بخاطر حرف من از دیشب تاحالا یهویی بزرگ شدی !!

خلاصه که لباست رو تنت کردم و ازت عکس گرفتم و بعدشم رفتیم خونه مامان بزرگ ... چقدر سختم بود ... تو توی بغلم ... کیفت هم رو دوشم ... کیف خودمم رو اون دوشم !!!!!!!!

خونه ی مامان بزرگ هم کلی آقا بودی ... همراه خاله جون رفتی حمام و بعدشم مفصل خوابیدی ... این خوابیدنه در آقا بودنت خیلی اثر داشت !

غروب هم بابایی همراه یه جعبه شیرینی اومد خونه مامان بزرگ ... بعدشم اومدیم خونمون

 فردا روز مادره ... روز زن ... روز همه ی فرشته های مثل من !!

البته من هنوز خودم رو مادر نمیدونم ... هنوز زود برای اینکه بگم بهشت زیر پاهامه ... هنوز یه کم برام سنگینه ... من ... فعلا" ... یه بانو هستم که خدا بهم لیاقت داده تا از امانتش نگهداری کنم ...

یعنی میخوام بگم ... مادر بودن و مادر شدن به زادن نیست ... همین

از باباییت بگم که شرمندمون کردن و بهمون تبریک گفتن ... این نهایت احساساتشون بود ... !!!!!!!! درست مثل دایی 1 و 2 یا خاله ها و عمه ها که بهم تبریک گفتن !!! و من اصلا دلم نمیخواد فعلا بهش فکر کنم ... !

فعلا همین

بوووووووووووووس برات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

خاله ي اميرعلي
23 اردیبهشت 91 14:25
***


تو هم مثل من نوار خالی گوش میدی !!
مامان مانی جون
23 اردیبهشت 91 19:35
ههههههههه
کلی به تیپش خندیدم
وای این فسقلی یه روزی مرد میشه و مثه همهء بچه ها(حتی خودمون) بهت میگه مگه واسه من چه کار کردی هاااااااااااااا
الهی قدر زحمتاتو بدونه
تو هم بهترین مامان دنیای


میدونم از حسودیت خندیدی !! عمرا" بتونی همچین تیپی بزنی !
aren
24 اردیبهشت 91 8:02
roozet mobarak doostam

vay narineh delam zaf kard kheyli idustam pesmalito
khoda barat hefzesh koneh janam


سپاسگذارم عزیزم

لطف داری گلم ... بوس برای ناتالی
مامانی چشم به راه
25 اردیبهشت 91 22:29
سلام...ماشالا چه نازه پسرت...مثل عروسک میمونه....آدم میخوادقورتش بده...خدابرات نگهش داره....بوس واسه پسری ...منم مامان شدم...عزیزم؟؟
میتونم پروفایلتوبذارم تووبم..چون خیلی زیباست


سلام دوستم ... ممنونم از لطفت ...
انشالله به سلامتی فرزندت رو بزرگ کنی ...

خوشحال میشم توی وبلاگتون نام از ما باشه ...

من نتونستم بهت سر بزنم ... آدرستون پیغام خطا میده
آسیه
26 اردیبهشت 91 0:03
سلام روزت مبارک عزیزم
ماشاالله به بهداد عزیزت


سلام ...

سپاسگذارم دوستم
سلامت باشید
مامان مانی جون
26 اردیبهشت 91 16:43
هههههههههههه
من به با حال بودن و کوچولو بودنش خندیدم
ههههههههههه
پس احتمالا تیپش خوب نبوده که یه جور دیگه برداشت کردی
هه هه هه ههههههههههههههه


هههههههه
تیپ پسرم عالی بود ...... دخترا رو ندیدی صف کشیده بودن !!
مامان مانی جون
26 اردیبهشت 91 22:54
کدووووووووووم دخترا؟
هااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!
دخترایی که تو دبه ترشی بودن
ببنین بهداد جونم ناراحت نشو خاله من این حرفا رو میزنم مامانتو حرص بدم وگرنه تو ماهی ماه


خاله من خودم به تنهایی مامانم رو کلی حرص میدم !!! شما زحمت نکش
سارای
28 اردیبهشت 91 2:07
ای جاااااااااانم بووووووس واسه گل پسر


مرسیییییییییییی
عسل
29 اردیبهشت 91 1:38
نیگاش کن فسقله پسررررررررررررررررررر

شازده ای شده برای خودش


مرسی خاله