شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 19 مامانی

1389/12/23 0:33
نویسنده : نانا
297 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم

بوی بارون و هوای ابری این چند روز بیشتر بیقرارم کرده .... هزار فکر و خیال تازه افتاده تو سرم ... هرکاری هم میکنم که فکرم مشغول نباشه نمیشه که نمیشه ... !!

طفلکی بابایی که خوب داره منو تحمل میکنه ... با این بد اخلاقیهای من میسازه !!!

نه که همش همینطور باشما ... یه دقیقه خوبم ... یه دقیقه میخوام زمین و زمان رو بهم بدوزم ... هههههههه خل شدم مادر !!!

بگذریم ...

این کارای عید منم انگار که تموم شده بود ...!!! ولی یکی یکی یادم میافته که کجاهاش مونده ..

امروزم دم درهامو بردم خونه مامان بزرگ اینا و زیر بارون شستمشون !!! اینم یه نمونه از کارای مامان که حرص بابایی رو درآورده !!!

زیر بارون فرش شستن ... خیلی حال داد ... حیف که کوچیک بود ... ههههههه

قربونت برم .... از امروز رسما پروژه رو شروع کردیم ... میدونم که زوده ... ولی هرکاری نیاز به تمرین داره ...!!!

شایدم وسط تمرین ما دلت هوامونو کرد و اومدی !!!

ما همیشه و در هر حال منتظرتیم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

setareh
23 اسفند 89 3:40
نی نی گولو جونم زودی بیا پیش مامانی وحالشو ببر

عزیزم انشا... که فرشته خوشگلت زودی میاد واز این نگرانی در میای....امیدت به خدای مهربون باشه...


امیدوارم ستاره ی من
انشالله هردوشون با هم میان
مامان نی نی ناز
23 اسفند 89 12:50
موفق باشی عزیزم.....
نی نی بدو بیا ....... که خیلیا منتظرتن خاله.....


من که هرچی بهش میگم همش پی بازیگوشیشه !!! شاید حرف شما رو گوش کرد و اومد
مرسی عزیزم