شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 21 مامانی

1389/12/25 0:51
نویسنده : نانا
292 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم

امروز هوای آسمون آفتابی بود ... بعد از چند روز بارونی چه لذتی داره دیدن آفتاب ... ولی ... شهر پر بود از صدای ترقه و دود و آتیش !!!! مثلا چهارشنبه سوریه !!! جشنی که مثل همه جشنهای دیگه تو ایران .. داره به بیراهه کشیده میشه !!!! چه فلسفی !!!

اینم عادت آدماست ... که همه چیزو اونجور که خودشون میخوان تغییر بدن ...

دیگه داره بوی عید میاد ... اینو از حال و روز مردم میشه فهمید ...

از پنجره که بیرونو میبینی ... همه تو جنب و جوشن ... باباهایی که با پاکتهای میوه و شیرینی میرن خونه ... بچه هایی که کیسه لباسای نوشون تو دستشونه ... مادرایی که بعد از کلی تمیزکاری تو خونه مجبورن برن خرید عید ... من همه این چیزا رو تجربه کردم و از تک تکشون خاطره دارم ... یادش بخیر

حال و هوای خوبیه مامانی ...بوی عید ... بوی تازگی ... ولی کاشکی همه این چیزای خوب با یه عید خوبی از خدا همراه باشه ...

آدمی هم فراموشکار ...

یادمه پارسال بزرگترین چیزی که از خدا خواستم رو خیلی زود بهم داد .. وای که چقدر آرزوی آدما هر سال فرق میکنه .. الان که یاد خواستم میافتم خندم میگیره مامانی ...

این نشوونه پیشرفته !!!! هرسال یه آرزو ... اونم بزرگتر از قبلی !!!

خداروشکر ... تو این ۱۴ سالی که از خدا عمر گرفتم !!!  هرچیز خوبی که به صلاحم بوده بهم داده ... بماند که گاهی ناشکری هم کردم .. بدقلقی هم کردم ... غر هم زدم ... ولی الان میدونم و مطمئنم که همش به صلاحم بوده ...

امسالم که همه عالم و آدم میدونن آرزوی من چیه (منظور از عالم و آدم خودم و بابایی و خدا جونمه ) امیدوارم خدا این آرزوم رو هم برآورده کنه ... انشالله ...

این روزا کارای بابایی خیلی بهم ریخته شده ... باباییتم که حساس !!! همش کسله و تو خودشه ... میدونم که از چه بابت ناراحته و دوست نداره من زیاد ازش سوال کنم ... منم سر به سرش نمیذارم ... خودش بهم میگه ... آخه بدیش اینه که کاری از دستش بر نمیاد ... فقط غصش مونده براش 

خدا کمکش کنه و بهش صبر بده !!!

تو هم برا بابایی دعا کن عسلم ...

منم فردا تتمه کارای عیدمو انجام میدم ... کار خاصی نیست ... ولی انجام بشه بهتره 

عزیز دلم ... شیرینم ... قند و نبات مامان ... دلم برای بودنت تنگ شده ... 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)