شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 26 مامانی

1390/1/11 1:14
نویسنده : نانا
196 بازدید
اشتراک گذاری

عسلکم

اینجور که از شواهد بر میاد این ماه رو هم باید چشم انتظارت بمونم...

هنوزم باورم نمیشه که نیومدی پیشم ... فکر میکنم یه جایی همین گوشه ها قایم شدی و این حال مامانی هم بخاطر شیطونیهاته ... فکر کنم توهمم شدید شده باشه !!!

کلی حرف داشتم که برات بنویسم .. نمیدونم چرا یهو همشون یادم رفت ...

فقط میدونم که خیلی حالم گرفتست ... حس و حال هیچکاری رو ندارم ... تازه دعا دعا میکنم که فعلا کسی نیاد خونمون واسه عید دیدنی ... چون اصلا حال و حوصله لبخندهای مصنوعی و زورکی رو ندارم ...

امیدوارم زود بتونم خودمو جمع و جور کنم ...

تو هم اینقدر سر به سر مامانی نذار ... بهت قول میدم اینجا روی زمین ... پیش من و بابایی هم بهت خووش میگذره

دوستت دارم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ممد جواد
16 فروردین 90 19:07
سلام
مطالب خوبی داشتی.
اگه دوست داشتی نظر جامع تر بدم و راهنمایی ات کنم میل بزن.
سال نوت مبارک همراه با لبخند حقیقی


متشکرم از لطفتون
راهنماییتون رو بصورت نظر خصوصی برام بذارید