شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 27 مامانی

1390/1/12 16:17
نویسنده : نانا
197 بازدید
اشتراک گذاری

زیبای من

دیگه از اومدنت تو این ماه نا امید شدم ...

بیبی منفی شد ... البته دیروز ... واسه همینم من عزا گرفته بودم و تا عصری که تنها بودم هی گریه کردم ... ولی چه فایده ... الکی روز خودمو خراب کردم بخاطر هیچی

تازشم وقتی بابایی اومد کلی دعوام کرد که چرا گریه کردی ... همش منو دعوا میکنه

میگه دلم میگیره وقتی تو ناراحتی ... قربونش برم که دلش به دل من بنده

بعدشم کلی برام حرف زده که آقا جون ما نینی نخوایم باید کی رو ببینیم !!! اینقدر ازین حرفا زد و منو خندوند که بالاخره منو سر حال آورد دیگه ....

دیشب رفتیم خونه اون یکی خاله جونت مامان معصوم کوچولو

عیدی هم گرفتم ... البته گفت آخرین سالیه که بهم عیدی میده و از سال بعد عیدی ها رو میده به نینیم

الهی مادر قربونت بره که همه چشم انتظارتن

امشبم مهمون دارم .... اون یکی خاله جون میاد خونمون مامان امیر و صبورا  ( اینم واسه شیطونیهای امیر جونمه )

وااااای که منتظرم تا عیدیهاشونو بدم و ذوق کردنشونو ببینم

فردا هم که سیزده بدره و عید امسال تموم میشه ....

هنوزم برنامه ای برای جایی رفتن نداریم

تا پارسال که دایی جونت مجرد بود و میشد هماهنگ کننده برنامه سیزده بدر ... امسال رو نمیدونم که چی بشه .... میریم میشینیم تو حیاط بابابزرگ اینا و خوووش میگذرونیم....

الان بابایی زنگ زد و گفت که حاضر بشم تا بریم خونه دایی جون ... بابای کیمیا و شکیبا ... دیروز از مسافرت برگشتن ...

زودتر بریم و برگردیم که خاله جونت پشت در نمونه

منم برم حاضر بشم ... میدونی که یه ساعتی طول میکشه حاضر شدنم ...

خیلی دوستت دارم عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سام
12 فروردین 90 18:01
امیدوارم هرچه زود تر نی نی بیاد تو بغلت منم برات دعا می کنم میگم نی نیم هم دعا کنه


مرسی عزیزم ... با دلت پاکت برای همه ی مامانای منتظر دعا کن
مامان ماهان
13 فروردین 90 21:48
الهی هر چه زودتر نی نی دار بشی


مرسی ... انشالله