یادداشت 99 مامانی و نی نی گولو
شکوفه ی بهار نارنجم
خوبی پسر/دختر نازم ؟
مامانی که شکر خدا بهتره ... بخاطر پرستاریهای بابای مهربون و بخورهای سرساعتش !! حالمون زودی داره خوب میشه ...
این روزا هوای تهران حسابی برفیه ... با اینکه مریض بودم ولی دیدن بارش برف از پشت پنجره بهم روحیه داد و سرحالمون آورد ...
عزیز دلم ... این دوروز به استراحت گذشت ... البته دیروز 2 ساعتی با بابایی بیرون بودیم ... رفتیم پیش خانوم دکتر و برگشتیم ... اونم توی هوای برفی !! خیلی هم چسبید ...
خداروشکر فعلا اوضاعمون روبراهه ... خانوم دکتر برام سونوی سلامت نوشت تا 10 روز دیگه انجامش بدم ... بعدشم فشارم رو چک کرد .. 14 بود ... این من و دکتر رو نگران کرد ... و من کمی هم مضظرب شدم ... دکتر پیشنهاد داد برای رفع استرسم یه سونو تو مطب انجام بدم ... سونو شدم ... همه چیزت نرمال و خوب بود ... رشدت خوب بود حجم کیسه ی شنات هم نرمال بود ... و این یه کم از نگرانی مامان رو کم کرد ...
بعدش خانوم دکتر بصورت دقیقتر بررسیت کرد تا شاید بتونیم جنسیتت رو تشخیص بدیم ... ولی شما تکونات خیلی کم بود و پوزیشنت رو عوض نمیکردی که بتونیم چیزی رو تشخیص بدیم ... اولش گفتم شاید خوابی ... ولی دیدم نه بیداری ولی انگار دلت نمیخواد ما چیزی رو که باید ببینیم !!
به دکتر گفتم بخاطر گلوم مصرف شیرینیجاتم کم بوده و نی نی گولوم انرژی نداره ... اونم حرفم رو تایید کرد و بیخیال قضیه شد ...
حالا باید تا 10 رو دیگه صبر کنم تا بفهمم که گل دختری یا گل پسر ...
///
خانوم دکتر مصرف نمک رو برام قدغن کرد ... باور کن تا الانشم من همیشه غذاهام بی نمک بوده!!! نمیدونم این فشار خون از کجا پیداش شده ... باید بیشتر مراقب باشم ... چون توی این هفته های کم فشار خون گرفتن خطرناکه
بعدشم وزنم چک شد که 1 کیلو اضافه شدم ... حالا شدم یه مامانه 75 کیلویی !!
بگم برات از سونو ... ماشالله خیلی بزرگ شدی ... دیگه همه ی اندامت قابل تشخیصه ... دستای نازت ... پاهای ریزه میزت که با همه ی کوچولو بودنشون جلوی دید مارو گرفته بودن ... کله ی خوشگلت ... و اون قلب کوچولوت که با تالاپ و تولوپ کردنش مامانی رو شاد میکنه ... خداروشکر ... همه چیز عالی بود و نرمال ... حتی سنت هم دقیقا همونیه که باید باشه ... نه یکروز جلوتر نه یکروز عقبتر ....
قدتم که دیگه نگو ... ماشالله اینقدر بلند شدی که دیگه توی عکس سونوت جا نشدی ماااااادر !!
عکستم خیلی خوشگل افتاده !!
خداروشکر .... بعد از سونو یه کم دلم اروم شد ... تا حالا اگرم یه کم بی دقتی کردم توی غذا خوردنم از این به بعد باید خیلی خیلی مراقب باشم ...
از دیشب تا حالا نگرانم ... یه نگرانیه جدید !!
بابایی میگه نگرانیت بی مورده ... چون فشار خون با رعایت کردن رژیم برطرف میشه ... ولی من بازم دلم شور میزنه و عذاب وجدان دارم ...
کاش که زودی نگرانیم رفع بشه ...
خداجونم نذار صدمه ای به فرشته ی کوچولوم وارد بشه ... خودت مراقبش باش
دوستت دارم فرشته کوچولوی خدا
امروز 17 هفته و 5 روزته