شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 14 مامانی

1389/12/13 14:18
نویسنده : نانا
270 بازدید
اشتراک گذاری

دردونه ی من

امروز دل مامانی باز برات تنگ شده ....

کاش حالمو میدونستی ... رفتم سراغ کتابایی که گرفته بودم ... وای که دلم آتیش گرفت وقتی هر ورقشو نگاه میکردم ...

انگار یه بغضی تو گلوم هست که نمیخواد ولم کنه ...

هیچی آرومم نکرد ... گفتم شاید برام بنویسم بهتر بشم ....

مامانی ... امشب میخوام برم پیش دایی .... خواستم چندتا ازین کتابارو ببرم برا زندایی تا بخونشون ... ولی تا دیدمشون .... دلم برای دردونم تنگ شد

میترسم مامانی .... خیلی ... اگه تو نیای ... اگه بیای و نمونی ...

خدایا بهم آرامش بده ... کمکم کن .... حرف دلمو بشنو

....................................

 

نگرانم نباش مامانی ... کلی گریه کردم و آروم شدم

الانم خوبم .... به خودم دلداری میدم ....

دوستت دارم عشقم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نی نی ناز
13 اسفند 89 22:00
ان شاالله که زود زود می آد و برای همیشه می مونه... آمین


الهی امین