شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 136 مامانی و نینی گولو

1390/12/20 23:59
نویسنده : نانا
394 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی بهار نارنجم

 با بابایی تا لنگ ظهر خوابیدیم ... بعدشم که صبحونه و اینا ... مامانی از ساعت 12:30 جلوی آیینه بود !!! تا ساعت 2 که رفتیم آتلیه !!!!!

خیلی خوب بود ... کلی خندیدیم ...خانوم عکاس هم مهربون بود ... فکر کرده بود اولین سالگرد ازدواجمونه !! هفته بعد هم عکسامون حاضره ... بعدشم رفتیم ناهار خوردیم و همش حرفای خوب خوب زدیم و اومدیم خونه ...

بابایی سر شب رفت بیرون ... گفت میره شیرینی فروشی ... منم آلبوم عروسیم رو ورق میزدم ... بابایی برگشت ... با کیک ...و کادو ... اصلا نمیتونستم حدس بزنم برام چی خریده !! خیلی ذوقیدم ...

زودی بازش کردم ... برام یه قاب دیجیتال خریده !!!!!!!!!!!! نمیدونم چجوری یادش میمونه حرفای من ... یه روزی یه جایی بهش گفته بودم که از این قاب عکسا خوشم میاد ... خیلی خوشحال شدم ولی تو دلم یه کم ناراحت بودم ... چون من براش چیزی نخریده بودم ... بابایی هم که انگار از نگاهم دلم رو خونده بود گفت این کادو برای هردومونه ... ولی من که یادم نمیره ... حتما براش یه هدیه میخرم ...

بعدشم رفتم سراغ کیک ... یه کیک کوچولو با دوتا قلب روش ... 4 تا شمع روش گذاشتم و روشنش کردم ... بعدشم چند تا عکس گرفتیم و شمعها رو فوتیدیم و کیک خوشمزه رو خوردیم !!!!! البته خیلیشم اضافه اومد ... و نمیدونستم چکارش کنم ... همینجور مونده تو یخچال تا ببینیم فردا چکارش کنیم !!

امروز هم خیلی خسته شدی ... اینو از حرکتهای آرومت میفهمم ... مامانی فدات بشه که از عاقل بودنت سواستفاده میکنه و هی خودشو خسته میکنه

عزیز دلم ...

امروز برام روز خوبی بود ... قشنگ بود ... مثل همه ی روزای سالگرد ازدواجمون ...

اما یه فرقایی هم داشت ... مثلا اینکه امسال تو کنارمی در حالی که پارسال داشتم برای نبودنت غصه میخوردم ... یا مثلا دوسال پیش بابابزرگ و مامان بزرگ تو این شب پیشمون بودن و امسال غم نبودن بابابزرگ تو دلمه ... یا مثلا پارسال خاله معصوم اولین نفری بود که تو این روز برام اس ام اس داد و تبریک گفت ولی امسال خاطرش ... یا مثلا پارسال از صبح که بیدار شدم کلی پیام تبریک داشتم ولی امسال فقط خاله 3 بهم تبریک گفت ... و اینا همش به این معنیه که همه چیز توی این یکسال عوض شده ... و مطمئنا این سالگرد ازدواج برامون دیگه تکرار نمیشه ... چون آخرین سالگرد ازدواج دو نفرمون بود ...

با همه ی این فرقا ... بازم خداروشکر ... خداروشکر که بابایی رو کنار خودم دارم ... خداروشکر که هردومون سلامتیم ... خداروشکر که دعاهای مامان بزرگا و بابابزرگ رو تو زندگیمون داریم ... خداروشکر که خاله ها و عمه ها و داییها و عمو سلامتن ...

خداروشکر که اگه نبودن یه کسایی یا یه چیزایی یا نشدن یه کارایی برای لحظه ای دلمون رو غصه دار میکنه خیلی چیزای با ارزش رو داریم که حتی یادشون هم کلی بهمون انرژی میده ... 

کلی حرف داشتم برات بنویسم ولی خوابم میاد دیگه مامانی ...

 

میبوسمت عزیزکمniniweblog.com

 niniweblog.com

امروز 35 هفته و 1 روزته (246 روز )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان مانی جون
21 اسفند 90 16:18
آره برو بخواب که امروز خیلی بهت خوش گذشته و بهداد جونو خیلی هیجان زده کردی
میگم من که اگه کیک اضافه بیاد که نمیاد میذارم تو یه ظرف میذارم تو فریزر هر وقت خواستم میخورم


بابا تو دیگه کی هستی !!!!!!!!!
مامان تربچه
21 اسفند 90 18:35
وااااااااااااای مبارکه خانمی
ایشالا 120 سال در کنار هم با بچه های قدو نیم قد زندگی کنید
بوووووووووووووووس


مرسی دوستم ... براتون خوشی رو آرزو دارم
آوين
22 اسفند 90 0:20
عزيزم سالگرد ازدواجتون مبارك
به نظر من تا ميتئني يه دل سير از اين كيك سالگرد ازدواجت بخور كه سال ديگه آقا بهداد ديگه برات فرصت يه ذره حوردنش را هم نمي زاره خانومي


ممنونم دوستم ... قندمو چکار کنم !!!!!!!!!
خاله ی امیرعلی
22 اسفند 90 13:18
سلام گلکم
چهارمین سالگرد ازدواجتون رو بهت تبریک میگم
انشالاه که سالهای سال با نی نی گواو در کنار هم خوش باشین و سالگرد ازدواج بگیرین


سلام دوستم .. سپاسگذارم ...
خاله ی امیرعلی
22 اسفند 90 20:48
مرسی بابت رمز عزیزم
وااااااااااااااااااااااای نارینه جون خودتی؟اصلن فکر نمیکردم به این ماهی باشی چه شکم قلمبــــــــــه ای! هه هه ههههه حسابی جای نی نی گولو تنگ شده ها انگار وقتشه که بپره بغلت
خدا حفظتون کنه ماشالاه ماشالاه خیلی بهم میاین بازم تبریک میگم


خواهش میکنم دوستم ... ممنونم از لطفت ...
خاله ی امیرعلی
23 اسفند 90 12:46
سوختن غمهایت در آتش ۴شنبه سورى آرزوى من است،۴شنبه سوریت مبارک



ممنونم
آسیه
23 اسفند 90 18:36
سلام نارینه جان
مبارک باشه سالگرد ازدواجت عزیزمممممممممممم
انشاالله نی نی بیاد تو بغلت و سال دیگه 3 تایی یه جشن مفصل بگیری و منم و نیاز و بابای نیاز رو هم دعوت کن

راستی منم رمزززززززززززز میخوام


سلام عزیزم ... ممنونم
انشالله که شما هم وقت داشته باشی بیای !
مامان آريا
24 اسفند 90 11:55
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن خواهی برایت آن بماند
بپایت ثروتی افزون بریزد
که چشم دشمنت حیران بماند
تنت سالم سرایت سبز باشد
برایت زندگی آسان بماند
تمام فصل سالت عید باشد
چراغ خانه ات تابان بماند
سال نو را پيشاپيش تبريك مي گم



ممنونم دوستم
مامان گیسو
24 اسفند 90 15:21
سلاممممممممممم عشقم خوبی ؟
بهداد گلم خوبه ؟
تبریکککککککککککک عزیزم امیدوارم سال های سال سایه خوشبختی بالای سرتون باشه
بوسسسسسسسس


سلام مامان جون ... شکر خدا خوبیم ...
بهداد هم خوبه ... دیگه بزرگ شده برا خودش

ممنونم از لطفت عزیزم
aren
24 اسفند 90 19:49
narineh junam age eshkal nadareh be manam ramz bedeh doostam

albateh age delet razi bud



چشم عزیزم ... میذارم برات
aren
25 اسفند 90 8:56
narineh junam faghat akse keyket baram baz mishe ke kheyli ham ghashangeh
hamishe dar kenar ham senafari shad va masroor bashin


نمیدونم مشکل چی بوده عزیزم ... ممنونم
آوين
25 اسفند 90 11:10
سلام دوست خوبم اگر مايلي و اشكال نداره منم رمز ميخوام


چشم عزیزم
سمانه مامان پارسا جون
25 اسفند 90 18:20
سلام نارینه جون
تبریک میگم خانومی
ایشاا... سال دیگه همراه بهداد جون شمعهاتونو فوت کنید
پیشاپیش سال نو رو هم بهت تبریک میگم عزیزم
مراقب خودت باش


سلام دوستم ... ممنونم

انشالله

سال نو مبارک عزیزم
مامان مانی جون
25 اسفند 90 19:30
ببینم چشم من مشکل داره یا واقعا مطلب رمز دار گذاشتی
حدس میزنم چیه اما ...........
نظرشم که برداشتی دیگه دیگه


ای وااااااااااااااااای