شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

فقط 5 روز مونده !!

1391/1/14 21:04
نویسنده : نانا
330 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی بهار نارنج مامان ... نینی گولوی مامان ... بهدادم

٥ روز مونده ... فقط ٥ روز تا بغل کردنت

خدایا شکرت

دیشب ساعت 12 ... داشتیم آماده میشدیم برای لالاniniweblog.com... گوشی بابایی زنگ خورد ...عموجونت پشت خط بود و گفت که داره میاد خونمون ... !! برق از چشمانمون پرید !!niniweblog.comمشغول جمع و جور کردن رختخوابا شدیم ...چایی دم کردیم ... میوه آماده کردیم و منتظر موندیم تا عمو بیاد ... عمو ساعت 1 اومد ... چایی شیرینی که نخورد فقط یه میوه خورد و بعدشم خوابید ... منم مجبور شدم تنهایی تو اتاق بخوابم ... صبح هم ساعت 7 عمو رفت سرکار ...

بعد از رفتن عمو من و بابایی دوباره خوابیدیم ... بعد از صبحونه  بابایی بخاریمون رو جمع کرد و همراه میز و صندلی کامپیوتر برد خونه مامان بزرگ ... منم خونه رو جارو کشیدم و آشپزخونه رو مرتب کردم ... چون قرار بود که از  فردا برم خونه مامان بزرگ بمونم ... حسابی خسته شدم ... بابایی که اومد برامون ناهار گرفت ... خوردیم و خوابیدیم ... بعدش که بیدار شدم بابایی گفت که بهتره نریم خونه مامان بزرگ بمونیم ... حالا بهترش کجاست من نمیدونم !!!!niniweblog.com

بعدش من رفتم یه دوش گرفتم .... ولی خستگیم در نرفت ... شما هم امروز حسابی خسته شدی .. اینو از حرکات فشاریت میفهمم ... انگار داری شیکم مامان رو پاره میکنی !!

شب موقع شام خوردن یه تیکه نون پرید تو گلوم و داشت خفم میکرد ... اشکم روون شده بود و رسما" داشتم میمردم ... ولی به خیر گذشت و هنوز زنده ام !!niniweblog.com

میبوسمت فرشته ی کوچولوی من

 niniweblog.com

امروز 38 هفته و 3 روزته (269 روز )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

cزهرا
14 فروردین 91 21:07
الهی خاله فدای بهدادش بشه!! فسقلی خدا رو شکر که عجله نداشتی!! مامانی خانم استرس الکی داشت!!
سلام نارینه جون خفه شدم این چند وقت از بی اینترنتی!! وقتی 9 روز مونده بود رو خونده بودم...
همش فکر میکردم تا وصل بشه بیام سراغتون عکس نینی گولا رو میبینم!!


خدا نکنه عزیزم ... فعلا که عجله ای نداره گل پسری ...
آوين
14 فروردین 91 22:26
سلام عزيزم ميگم خدايي چه فاميل شوهر بي وقت باحالي دارررررررررري ها


سلام دوستم ... هههههههه ... واقعا " !!!!! هر وقت خودشون راحتن میان
خاله ی امیرعلی
15 فروردین 91 14:44
سلام نارینه جونم
اومدم بهت بگم که
.
.
.
.
فقط 4 روز مونده تا بغل کردن بهدادی
خداجونم هزاران بار شکرت که نارینه جونم به آرزوش رسید


سلام عزیزم ... مرسی که همراه ما روزشماری میکنی ...
خاله نفس
15 فروردین 91 16:54
وای نارینه جونی یعنی کِی این 5روز تموم میشه تا برامون عکس بذاری
یادت نره تا آخرین لحظه منو دعا کنی ها باشه نارینه جووووون؟


4 روز دیگه تموم میشه !!
همیشه دعاگوتون هستم
زهرا
15 فروردین 91 18:38
کجایی نارینه جان؟؟ دلواپس شدم .. پس روز شمار چی شد؟؟؟ امیدوارم همه چی رو به راه باشه... و با خبرای خوش بیای


ببخش نگران شدی عزیزم ... یه کم حوصلم نم کشیده بود
زهرا
15 فروردین 91 19:39
آآآآآِیییی.. همش رفرش میکنم شاید پست جدید گذاشته باشی.... بهداد که به دنیا بیاد منم پست های عقب مونده رو مینویسم.. استرس که دارم نمیشه بنویسم!!

الهی همه ی نی نی گولوها سلامت به دنیا بیان!!!


عزیزمی ... شما شروع کن به نوشتن تا بهداد جون هم تشریف بیاره !!
خاله ی امیرعلی
15 فروردین 91 21:07
نارینه جونم گلم پس چرا امروز آپ نکردی کجایی؟ اتفاقی که نیفتاده؟


یه کم بیحوصله بودم عزیزم ..