شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 166 مامانی برای بهداد

1391/6/21 23:59
نویسنده : نانا
293 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی ناز بهاری

دوشنبه : امروز صبح که بیدار شدم دیدم به پهلو خوابیدی !! کلی قربون صدقت رفتم ... بعدش روز خسته کننده ای رو شروع کردیم .. بابایی همش به یخچال گیر میده منم به بابایی !! آخرشم بحثمون شد !!!خجالت بعدشم من کلی بغض داشتم .... توهم همینجوری غرغرو بودی ... همش هم دلت میخواست توی بغل مامانی باشی !!! عصری خاله زنگ زد و گفت فردا عصر شوهرش میره شمال و ماشینش خالیه اگه دوست دارید بیایید ... بعدشم شوهرخاله به بابایی زنگ زد و همینو گفت ... بعدشم من و بابایی کلی دلمون میخواد بریم ... همینجور هی میگفتیم بریم یا نریم که دوست بابایی زنگ زد و گفت بابایی فردا به جاش بره اداره !! و در نهایت تعجب من بابایی قبول کرد و این یعنی سفر احتمالی تعطیل !!!!!!!!!! ههههههههه

اگه بدونی توی دلم چه خبرا بود ... دلم میخواست یه عالمه حرف بزنم بهش !!!!!!!!!!!!! ولی نزدم

شام نداشتیم و بابایی مهمونمون کرد ... بعدشم شما ساعت 11 خوابیدی ... منم ولو شدم تو جام تا بخوابم ولی کو خواب ؟؟ هی فکر و خیال اومد تو سرم تا اینکه ساعت 12 با یه جیغ بنفش بیدار شدی !!!! و تا یک ساعت همینجور گریه کنان و هق هق زنان تو بغل من دور دور میکردیم ... تا بالاخره خوابت گرفت و خوابیدی ... منم که بیهوش .. بابایی هم زودتر از من بیهوش شده بود !!

سه شنبه : تولدم مبارک !!! بابایی صبح بهم مسیج داده و تبریک گفته ... البته دیروز هم خاله 2 مسیج تبریک فرستاد و بابایی ابرواین شکلی بود !!( بخاطر مسایل درون خانوادگی !)... هردو در خواب ناز بودیم که دایی2 به گوشیم زنگ زد و گفت امروز انتخاب واحد داره !!!!!!!! منم رفتم پشت سیستم نشستم تا کار دایی تموم بشه ... ساعت 11 شده و من هنوز یه عالمه خوابم میاد ... دلمم که گرفته ... هیچکس هم نیست که بیاد برا ما تولد بگیره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پس بازم تولد خودم مبارک !!!

بووووووووووووووووووس برات

امروز 158 روزته :: 5 ماه و 3 روز :: 22 هفته و 4 روز

و من 

9861 روزمه ::324 ماه :: 27 سال تمام !!

 ziba

نیمه شب نوشت : از ظهری هی با خودم گفتم حتما بابایی برام یه چیزی میگیره میاره ..یه شاخه گل .. یه جعبه شیرینی .. شایدم یه کیمدی !!! ...  چون قبلا بهش گفته بودم که هر روزی قشنگیه خودش رو داره و کادو باید به جا باشه ... برا خودم کلی خیال بافی کردم ... میدونی که حتی یه شاخه گل هم کلی به مامانی انرژی میده ... بابایی اومد .. دست خالی ... و من کلی دلم شکست ... رفتم تو لاک خودم ... از دیروز جوجه گذاشته بودم تا امشب بریم حیاط مامان بزرگ اینا و نوش جان کنیم ... بابایی گفت بریم ؟ گفتم حوصله ندارم و بساط جوجه پزون رو توی آشپزخونه و روی گاز برپا کردم !!! ... جوجه رو پزیدم و خوردیم .. هر چند با دوتا دونش سیر شدم از بس دلم گرفته بود ... بعدشم همراه تو خوابیدم ... بعد که بیدار شدم بابایی گفت بریم بیرون ؟ گفتم نه ... و اونم گیر داد که چته ؟؟؟؟؟؟؟!!! واقعا نمیدونست چمه ؟؟؟ اینقدر این سوالش رو پرسید تا منم گفتم لااقل یه شاخه گل برام میگرفتی !! .. خیلی راحت گفت : مسیج امروزم به هزار شاخه گل میارزه !!!! ومن دیگه چیزی برای گفتن نداشتم جز اینکه : حرفت کامل درسته ....

اینارو ننوشتم که از بابایی گله کنم ... اینارو نوشتم تا هر وقت که بزرگ شدی و ازدواج کردی برای احساسات خانومت و برای خواسته هاش ... مخصوصا اونایی که به زبون میاره ارزش قائل بشی

 

با تمام دلتنگی ای که دارم .. بازم میگم : این نیز بگذرد ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

لی لی
21 شهریور 91 13:28
تولدت مبارک باشه مامانی هوراااااااااااااااااااااااااااااا
عزیزم 120 ساله بشی
حیف که یکم غصه داری
نــــــــــداشته باش دیـــــــــــگه



ممنونم عروسک

غصه های من ماله چند ساعته .. بعدش یادم میره از دست بهداد جونی !!!!!!!!
لی لی
21 شهریور 91 13:29
راستی دوستم چه جوری روز وو ماه دقیق تولدت رو محاسبه میکنی روش خاصی داره؟


یه روش خیلی خیلی خاصه .... تو وبت مینویسم .. ولی به کسی نگو
الهه
22 شهریور 91 1:38
وای دوستم تولدت مبارک ایشالله که سالیان سال در کنار بهداد گلت و همسرت به آرزوهات برسی و شاد و سلامت باشی.


ممنونم عزیزم ... دلشاد باشی همیشه
آوین
22 شهریور 91 9:28
دوستم تولدت مبارک امیدوارم زود زود این ناراحتی کوچیک یادت بره و دوباره شادی مهمون خونتون بشه


ممنونم عزیزم ...
سمانه مامان پارسا جون
23 شهریور 91 1:12
تولدت مبارک نارینه جون
ایشاا... 120 ساله بشی
نمیشه بهت گفت دلگیر نباش چون میدونم نمیشه
ولی میشه گفت خودتو بزن به بی خیالی عزیزم
بهداد جونمو ببوس
بازم تولدت مبارک


ممنونم دوستم...

هی هی هی !! دقیقا همین کارو میکنم ...بیخیالی
سارا
23 شهریور 91 13:47
مبارکه مبارک، تولدت خیلی خیلی مبارک



ممنونم عزیزم ..

پفک هم داریما !!
آوین
24 شهریور 91 14:21
دوست مهربونم ممنونم از اینکه با من همدردی
اینجا چیزی بنام فرهنگسرا نداره تازه دارن میسازن
در ضمن منم به همین نتیجه رسیدم که ببرمش مهد کودک ولی رفتم بهترین مهد کودک شهر رو دیدم باور کن اینقدر کثیف بود که نگو توی یه کاسه سر لاک درست کرده بودت با یه قاشق به همه بچه ها میدادن
یکی از مامانای دوست آوین که توی بارک باهاش آشنا شدم یه مهد معرفی کرد رفتم دیدم و آزمایشی آوینو گذاشتم توش اونم یه نصفه روز وقتی ساعت مهد تموم شد اومد بیرون گفت مامان این بسره به اون دختره گفت : مامانت قهوی ایه ...... چرا مامانش قهوهایه... ببخشید منظورش مادر قهوه بود
در کللللللللللللللللل بی خیال شدم دیدم با این کنجاوی این همون توی خونه بمونه بهتره حالا تو با اون قلب صافت برام دعا کن زود تر بیام تهران
ببخش سرت رو درد آوردم


سلام عزیزم ... چقدر بده که تو محل زندگیتون یه جای مناسب برای بچه ها پیدا نمیشه ... ایشالله زودی برگردی پیش خودمون ... ایشالله آوین جونم هم زودی روبراه بشه و زیاد دلتنگی نکنه
مامان گیسوجون
24 شهریور 91 19:04
نارینه جونمممممممم بیا بغلم گلم
تولدت مبارک دوست نازم الهی 120 ساله بشی
نمی دونم چرا گاهی اوقات مردا این مدلی می شن تو به بزرگواری و خانمی خودت ببخش و کینه نداشته باش چون بیشتر خودت اذیت می شی چه می شه کرد
عشق منو ببوس


ممنونم دوست جونیم ..
فکر کنم بخاطر همین رفتاراشون بهشون میگن مرد !!!!!!!!
مامان گیسوجون
24 شهریور 91 19:05
می شه برای منم این روش محاسبه رو بگی ممنون


چشم عزیزم ...
عسل
25 شهریور 91 4:04
تولدتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارک عزیزم
ناراحت نباش
اینم یه جور سوپرایز شدن از طرف مردهاست دیگه
اینکه همش فکر می کنی چکار می کنه ولی می بینه هیچکاری نمیکنه خب سوپریز می شی
منم برام خیلی پیش اومده !!!!!!!!!!!


ممنونم عزیزم ...
واقعا هم سورپرایزه !!! البته از بس وحشتناکه !!!
فاطمه
25 شهریور 91 10:38
سلام عز یزم تولدت مبارک من خیلی وقته دارم وبلاگتون رو رو میخونم از اون وقتی که هنوز بهداد جونی نبود تا حالا
ما زن ها می دونیم که باید همیشه بی خیال مردها و رفتارشون باشیم پس بی خیال


سلام دوست خوبم ... ممنونم که همراه همیشگیم بودی ...
حرفت کاملا درسته ... بیخیالی بهترین کاره .
سارینا
25 شهریور 91 13:30
سلام عزیز دلم تولدت مبارک باشه .... ول کن این مردا همشون این جورین ...... اصلا واست مهم نباشه ......البته مگه میشه نباشه
ایشالا خوش باشی همیشه


سلام دوستم
ممنونم عزیزم

مهم که هست ولی بیخیالش شدم !!!
آسیه
26 شهریور 91 11:27
سلام نارینه جون
تولدت مبارک دوست خوبمبیخیال این مردا...به قول خودت باید بیخیالی طی کرد وگرنه پیر میشیم
تمام همت مردا هم اینه که مارو پیر کنن خودشون برن دنبال عشق و حالشون
نارینه به منم بگو چه جوری حساب میکنی....منم همیشه دوست داشتم بدونم ولی روم نمیشد بپرسم


سلام عزیز دلم .... چه عجب !!!!
از همدردیت ممنونم !!

برات خصوصی مینویسم این راز بزرگ رو !!!!!!!!!!


روم نمیشد یعنی چی ؟!! سوال دیگه ای هم داری بپرس گلکم
باران قلنبه
27 شهریور 91 17:27
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین
دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید.این جشنواره تا اول مهر مهلت داره.
آدرس سایت آتلیه سها:
Soha.torgheh.ir/festival
یا به لینکش مستقیم تو وبم مراجعه کنید.درضمن میتوان به چند کودک هم رای داد منتظرم یادتون نره هاااااااااااااااااا یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه مرسی از لطفتون





سلام عزیزم

به روی چشم
مامان مانی جون
30 شهریور 91 17:08
با کلی تاخیر مبارک خدایی تازه امروز اومدم نت



قبوله ... سلامت باشید
مامان مانی جون
30 شهریور 91 17:11
قربونت برم مردای شهریورین دیگه اصلا نمیشه رو کاراشون و حرفاشون حساب واکرد
با تک تک سلولام درکت میکنم


ههههههههه ممنونم از همدردیت !!