شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

نیم سالگیت مبارک

1391/7/19 23:59
نویسنده : نانا
326 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی بهار نارنج  زندگیم

مبارکه عزیزم ... 6 ماهه شدی ... نیم ساله شدی ... بزرگ شدی ... آقا شدی ...مبارکه

اصلا باورم نمیشه که 6 ماهه یه فرشته ی کوچولو دارم ... خداروشکر

اصلا باورم نمیشه این فرشته ی ناز که اینروزا اشکه مامانشو در میاره تا شیرشو بخوره همون نینی نازیه که نمیدونست چجوری باید شیر بخوره !! و هی موقع شیر خوردن خوابش میبرد ...

یه وقتایی فکر میکنم چقدر داره زود میگذره این روزا و من دارم این روزا رو راحت از دست میدم ... یه وقتایی دلم میخواد برگردم به روزای اوله تولدت ... ولی نه ... اونروزا خیلی دیر میگذشت ...!!! تو خیلی کوچولو بودی و من اصلا نمیفهمیدمت !!! یه وقتایی هم دلم میخواد این روزا زودتر بگذره و تو راه بری و منم دنبالت بیام تا کارای خطرناک نکنی !!!

 برای تمام روزایی که پشت سر گذاشتیم و برای تمام روزایی که پیش رو داریم خدا رو شاکرم .. هزاران هزار بار

از کارات بگم :

توی کریرت میشینی و کارتون نگاه میکنی ... البته دو تا کارتون هست که فقط اونا رو دوست داری ... چون شخصیتهاش همش در حال شعر خوندن و ورجه وورجه  کردن هستن !! گاهی هم عموپورنگ نگاه میکنیم باهم !!! ( اصلا فکرشم نمیکردم یه روز بشینم و عمو پورنگ ببینم !!)

توی روروئک میشینی و منو نگاه میکنی !!! و اصلا سعی نمیکنی راه بری عزیزم !!! خوب حق داری خسته میشی !!! پاهات درد میگیره !!! حتی توش سرگرم هم نمیشی و من باید جلو چشمت باشم حتما ... !!

توی کالسکه هم فقط خودت رو سر میدی تا ولو بشی ... !!!! ولی برای یه استراحت کوتاه دادن به کمر مامانی خوبه ....

خداروشکر ساعت خوابت کاملا تنظیم شده و تقریبا راحت میخوابی اما امان از وقت شیر خوردن ... میتونم بگم که فقط توی خواب درست و حسابی شیر میخوری و توی بیداری دنبال شیطنت هستی ...

 حالا خدا کنه توی غذا خوردن از این بازیها در نیاری !

این روزا هم که یاد گرفتی تا شلوارت از پات در میاد فوری مچ پات رو میگیری و دیگه ول کن هم نیستی !!!

بوووووف ... هوووووووم .... دیسسسسس .... آغغغغوووووووم .... اَ اَ اَ ...و انواع جیغها ! صداهایی هست که از خودت در میاری ... البته چند باری توی گریه کردنت مَ مَ مَ هم گفتی !!!

هنوزم خبری از غلت زدن .. دمر شدن ... و اینجور کارای بچه گونه نیست !!! فقط گاهی به پهلو میشی !! گاهی هم دور خودت میچرخی ... ولی عاشقه اینی که بشینی !!!!

دوتا خاطره :

روز جمعه برات یه توپ هندونه ای خریدم ... وقتی اومدیم خونه فقط با تعجب نگاهش میکردی و اصلا بهش نمیخندیدی ... منم گذاشتم به حساب اینکه برات جدیده ... عصری بعد از اینکه از خواب بیدار شدی گذاشتمت توی روروئکت ... با دیدن توپت شروع کردی به گریه کردن ... انگار ازش ترسیدی !!! منم گذاشتمش کنار تا نبینیش ... تازه شب هم توی خواب دوبار با گریه و هق هق بیدار شدی و من مطمئنم بخاطر ترست از توپ بوده !!!! بنابراین فعلا توپت رفته توی کمد !!!!

چند روز پیش لباسشویی رو روشن کردم ... تو هم داشتی دست میخوردی و بازی میکردی ... منم تو آشپزخونه سرگرم بودم ... یهو شروع کردی به گریه !!!! ... از صدای لباسشویی ترسیدی !!! لباسای توش کم بود و قیییییییچ قییییییییییییچ صدا میکرد ... ههههههههههه تو هم ترسیدی ... بغلت کردم و رفتیم کنارش نشستیم ... ولی اینبار اصلا بووووف نکردی و همش لب ورچیدی !!!! خدا بخیر کنه ... کم کم داری از همه چی میترسی !!

 عاشقتم عشق کوچولوی من

امروز 187 روزته :: 6 ماه و 1 روز :: 26 هفته و 5 روز

یه روز بزرگ میشی و قد میکشی .. اونقدری که میشینی پای لب تاب و این نوشته ها رو میخونی !!!!

ولی یه چیز رو یادت نره ... اینکه ... کوچولو کوچولو بزرگ شدی

گفتی ماشالله ؟!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

آسیه
21 مهر 91 9:26
ماشاالله ماشاالله ماشاالله
زنده باشه الهی
خدا بهت ببخشه گلم
دامادش کنی

راستی 6 ماهگیش هم مبارک
انشاالله 120 سالگیش رو تبریک بگیم


هههههههههه یدونه هم کافی بود بخدا ... شرمنده نکن !!

ایشالله سلامت باشی عزیزم
ارن
21 مهر 91 9:34
نازي عزيزم ٦ ماهگيت مبارك


بوووووس
عكسات هم خيلي قشنگه


ممنونم خاله جون ...
بوس از طرف بهداد برا ناتالی جووووون
نسرین
21 مهر 91 14:06
الهی ... فرشته کوچولو ...
قدر این نعمت رو بدون ... همیشه کارم شده وبلاگ های نینی گولوها رو خوندن و بعدش هم زار زار گریه کردن که نتونستم و لایق این نعمت از طرف خدا نبودم ...
۴ ساله که هرماه چشم انتظار نینی ـم ... ۴ساله خوشی به چشم ندیدم ... این اواخر دارو مصرف میکردم و تحت نظر پزشک و استراحت و ...... اما سقط جنین داشتم .... خداروشکر کن که خداوند تو رو لایق دونسته ...
التماس دعا گلم
اقاپسرگلتم ببوس  

سلام عزیزم ... خدا حواسش بهمون هست ... خودش میده .. اونقدر هم بموقع میده که خودت تعجب میکنی از حکمتش ...

سقط که چیزی نیست ... این یعی تو میتونی خودت مادر بشی ... میدون خیلی هاهستن که اصلا توانایی مادر یا پدر شدن رو ندارن ... ؟؟
توکل بر خدا ...
خاله ي اميرعلي
21 مهر 91 14:46
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
نيم سالگيت مبارك عشق خاله
عزيزم بذار چندماهي هم بگذره اون موقع خواهي ديد كه بهداد جوني عاشق توپ بازي و توپ خواهد شد
گلم شايد از رنگش خوشش نيومده شايد رنگ قرمز يا شاد ديگه ميگرفتي خوشش ميومد
اميرعليه ما وقتي براي اولين بار با توپ بازي كرد بهضش گفتيم بيبيبه!!! حالا از اون موقع تا حالا به توپ ميگه بيبيب!!!! هروقتم ميريم خونشون توپ رو مياره ميگه بيا بازي كنيم
واااااااي عكسهاشم كه عاليييييييييييين واقعا بزرگ شده تا يادم نرفته بگم هزارماشاالله به بهداد جون خودم


سلام ... ممنونم خاله جونی
شاید حق با شما باشه ... رنگ شاد ... یکی دیگه براش میخرم ... ولی فکر کنم از اندازش میترسه .. ههههه.. آخه همون رنگ کوچیکشو داره و دوستش داره !!!!! بچم از همه چی میترسه !!!!

ممنونم عزیزم .. سلامت باشی
لی لی
21 مهر 91 15:26
گفتیم به خدا
مبارکهههه مبارکههههههههههه گل پسر
هههههه عمو پورنگ آدم به چه کارایی که وادار نمیشه
یعنی یه روزی ام من باید بشینم فیتیله ببینم؟


مرسی که گفتی !بوووس
سلامت باشی خاله

واقعا .. اصلا در مخیله ی من نمیگنجید که یه روزی بشینم این برنامه های اجق وجق رو نگاه کنم !!!
نسرین
21 مهر 91 17:26
تبریییییک
قدر نعمتی که داریو بدون ... خدا هرکسیو لایق این نعمت نمی دونه ...
مثل من که ۴ ساله منتظر نی نی ام ...
دعا کن واسم


ممنونم دوست خوبم ...

همیشه خدارو شاکرم بابت نعمت بزرگش
عزیز دلم .. خواهر خوبم .. نمیدونم وبلاگم رو از کجا خوندی ... ولی یه سری به پست های مرداد سال 90 بزن ... اونوقت میبینی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست ... نه دادنش بی حکمت و نه ندادنش ...

توکلت بر خدا باشه ... خودش حواسش بهمون هست
مامان مانی جون
21 مهر 91 18:46
نیم سالگیت مبارک
قربونت برم با اون شکل ماهت
قدر مامان مهربونت رو بدون


ممنونم خاله جونم


چششششششششششششششششششششم
عسل
25 مهر 91 1:06
هزار ماشاله ایشالا 120 ساله بشی
خوشحالم که واکسن هم تموم شد و روزهای سختش گذشت. راحت باش چون واکسن یکسالگی تب و درد نداره یوهووووووووووو


ممنونم دوستم ...

با این حرفت من رو هم کلی خوشحالوندیییییییییی