شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

مبارک باد ...

1391/12/20 15:51
نویسنده : نانا
255 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز عصر که خوابیدی بابا هم خوابید ... منم نشستم یه دنیا آلوچه خوردم با این معده سالمم !!!! بعدش بابایی بیدار شد و کلی دعوام کرد !!! بعدش بابایی رفت بیرون تا برای ماهگردت شیرینی بگیره ... تو همچنان خواب بودی و منم کنارت ولو بودم که بابا برگشت ... با یه جعبه شیرینی و یک عدد کیک زیبا !!!! بعله ... فردا سالگرد ازدواجمون میباشد ...

کلی حالم جا اومد با دیدن این کیک .. نه که فکر کنی شکمو هستما ... نه .... از اینکه بابایی خودش رفت و کیک گرفت دلشاد شدم ... دلم کوچیکه دیگه ... زود شاد میشه !!!

فوری رفتم یه دستی به سروروم کشیدم و دوربین و پایه و اینا رو حاضر کردم و منتظر موندم تا بیدار بشی .... بعدشم کلی عکس گرفتیم که توی همشون یا تو در حال وول خوردنی !!! یا داری با تعجب منو نگاه میکنی یا چشمای بابا بستس .. یا من جا نشدم تو عکس !!! ... خلاصه ... شمع و فوت کردیم و برا خودمون دست زدیم و کیک و چایی خوردیم ... و به این ترتیب پنجمین سالگرد ازدواجمون رو یه روز زودتر جشن گرفتیم ...

کلی هم یاد پارسال افتادیم که تو توی دل مامان بودی و با اون شکم قلنبه رفته بودیم آتلیه ... بعدشم خانوم عکاس گفته بود ..."" آخـــــــــــــــــــی سالگرد اولته باردار هم هستی !!!!!!!!!! "" ... و ما کلی خندیده بودیم !!

 کلی هم خداروشکر کردیم که امسال تورو داریم و میتونیم یه جشن کوچولوی سه نفره بگیریم ...

و در آخر ... کلی حرف دارم برای زدن ... حرف دل ... ولی جاش اینجا و این لحظه نیست ...

فقط همینقدر میگم ... با اینکه خیلی وقتا از دست بابا جانت حرص میخورم ولی هنورم مثل همونروزا که برام پر از خاطره است دوستش دارم ... اونقدری که همه ی اخلاقای حرص دربیارش اصــــــــلا به چشمم نمیاد ... از خدا برای داشتنش ممنونم ... از خدا میخوام که همه ی لطف و مهربونیش رو ( مثل این چند سال ) توی زندگیمون سرازیر کنه ... انشالله

 """ پنجمین سالگرد ازدواجمون مبارک """

دیشب بیشتر از یه برش از این کیک خوشمزه رو نتونستم بخورم !!!!! و بیشترش موند برای امروز ... بعلاوه ی شیرینی ماهگرد شما !!!!!!!!!!!

از صبح هم که بابایی ادارست و ما تنهاییم ... ولی به خودم قول دادم صبر کنم تا بابا بیاد و با هم کیک بخوریم ... من خیلی بقول خودم پابندم ... باور کن !!!

مبارکمون باشه !!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

لی لی
20 اسفند 91 21:51
مبااااااااااااااارکـــــــــــــــــــــــه
مباااااااااااااارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
ایشالا که همه شباتون مثه این شب قشنگ باشه
ایشالا سالیانِ سال کنار هم خوش وخرم باشین


ممنونم دوست خوبم

شما هم همیشه لبات خندون باشه ایشالله
مامان مانی جون
21 اسفند 91 14:01
مبارک باشه
الهی پنجاهمین سالگرد ازدواجتون رو جشن بگیرین
حالا هی کیک و شیرینی بخور و هی بگو آی من چاقمو مامان مانی لاغره
باز پارسال دست و دلباز تر بودی و با اون شکم قلمبه ات عکس گذاشتی امسال تحریم ها روت اثر گذاشته و عکسم که خبری نیست



ممنونم عزیزم
انشالله
ههههههههههه من از قبل کیک خوردن چاااااااااااااق بودم !!!
عکس که نمیتونم بذارم نینی وبلاگ میخوره عکسای این مدلی رو !!!!!
ریحانه
22 اسفند 91 10:41
مبارک باشه خانومی.ایشالا همیشه شاد باشین. http://www.niniweblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif


ممنونم دوستم ...
آسیه
24 اسفند 91 1:53
مبارک بادا بادا
مباک باشه باشه
بقیه اش رو بیخال
خیلی مبارکه نارینه جون....انشاالله 120 سالگرد ازدواج 120 سالگی رو در کنار هم و با بهداد گلی جشن بگیرید
میخوام از همین تریبون اعلام کنم فکر نکنی بهت سر نمیزنما
وقتی وبلاگ نیاز رو باز میکنم اول از همه وبلاگ بهداد جونم رو میبینم
و مثل همیشه چقد باحال و زیبا مینویسی ولی نظر نذاشتنم رو بذار پای تنبلیم عزیزم
بهدا جونم رو از طرف من ببوس


ممنونم عزیزم ... سلا مت باشید
ما که باور میکنیم ... ولی چرا پست نمیذاری برا نیاز !! تنبل ... تو که زحمت میکشی وب رو باز میکنی خوب یه پست هم بذار !!! ( در نقش خار شوور )
بازم مرسی که سر میزنی بهمون
سمانه مامان پارسا جون
24 اسفند 91 13:43
تبریک تبریک نارینه عزیزم
به قول خودت مبارکتون باشه
کیکتون بد چشمک میزنه ها


ممنونم عزیزم
سلامت باشید

به ما هم چشمک میزد ناجوووووووور .. ما هم برا همین خوردیمش ... جاتون سبز بود