شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 34 مامانی

1390/1/26 17:29
نویسنده : نانا
263 بازدید
اشتراک گذاری

دلبندم

این چند روز کمر درد بدی داشتم ...  بابا جونتم برام استراحت تجویز کردن ...  یعنی یه جورایی بخور و بخواب بودم !!!

الان خداروشکر بهترم ... دکتر جونم گفت فقط ضعیف شده کمرت ... باید استراحت کنی ...

اینم کار خدا جونمه ... تو این روزا که منو بابایی اضافه کاری داریم ... باید اینجوری بشه

الانم بی اجازه اومدم پیشت ... خوب چند روزی بود پیشت نیومده بودم ... دلم هواتو کرده بود...

چیز خاصی برای گفتن ندارم

یه وقتی هست .. چیزی تو ذهنم نیست که بخوام برات بگم ... یه وقتی هم هست .. از بس فکر و خیال تو سرمه نمیتونم چیزی برات بنویسم ...اصلا نمیدونم از کجا شروع کنم ... پس چیزی نمیگم ... چون این چند روزمون به روزمرگی گذشت ...

فقط خواستم بهت بگم که مامانی توی هر حالی به فکرته ...

دوستت دارم عزیزکم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ماهان
26 فروردین 90 18:38
الهی زودتر خوب بشی گلم


مرسی مامانی
سما
27 فروردین 90 15:39
سلام عزیزم خوبی ؟
الان بهتر شدی ؟
ای بابا الان چه وقت کمر درد بود من نمی دونم
هر چی صلاح خداست چی بگم عزیزم
برات آرزوی سلامتی دارم بوسسسسسسس


سلام مامانی
شکر خدا خوبم

ممنونم بهم سر میزنی ... بوووووووس × 2 !!!