شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 29 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 37 مامانی

1390/2/2 0:41
نویسنده : نانا
274 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم

دیروز صبح رفتم سونو کلیه دادم ... سونوگرافیستی که رفتم پیشش خیلی باحال بود ... با اینکه من فقط سونوی کلیه داشتم ولی همه احشائ داخل بدنم رو داشت سونو میکرد و به منم نشون میداد ... niniweblog.com

بعدشم گفت خانوم هیچیت نیست ... برا چی اومدی !!!

بعد از سونو هم زودی اومدم خونه ... چون هوا خییلی گرم بود و منم از گرما فراریم ...

کل بعد ازظهر دیروز رو خواب بودم ... چقدرم چسبید !!!niniweblog.com

امروز هم رفتیم خونه بابابزرگ ... تولدش بود ... قربونش برم ... تو روزای تولد مامان و بابام دلم بیشتر میگیره ... وقتی به این فکر میکنم که با چه زحمتی ما رو بزرگ کردن ... وقتی میبینم که تکیده شدن ... فقط از خدا میخوام که هیچوقت سایشون رو از سرم کم نکنه ... وجودشون نعمتیه برای خونمون ...niniweblog.com

امروز دور هم جمع بودیم و یه ناهار خوشمزه و یه کیک تولد چرب و چیلی نوش جان کردیم ...

جالب بود که درتمام لحظات کیک خوردنه من ... باباجونت داشت بهم چپ چپ نگاه میکرد که من زیاد نخورم ...niniweblog.com

آخه میدونی عزیزکم ... تو این دو ماهی که منتظرتم از بس که مراقب فعالیتهام هستم و زیاد کار نمیکنم 2 کیلو اضافه وزن پیدا کردم !!! ( یکی از مزایای در انتظاره نینی بودن اینه که میتونی تنبل بشی و بگی بخاطر نینی احتمالی نمیتونی کاری انجام بدی !!! )niniweblog.com

امروز که داشتیم میومدیم خونه تازه هوا ابری و خنک شده بود و ما هم پیاده اومدیم ... اصلا نمیتونستم راه برم ... نفسم میگرفت ...

بابایی هم که روی این یه مسئله فوق العاده حساسه !!! فقط داشت منو نگاه میکرد و از مضرات اضافه وزن برام میگفت!!!niniweblog.com

خلاصه که این انتظار برای اومدنه شما داره برا مامانی مشکل ساز میشه ... و شما هرچی دیرتر تشریف بیاری یه مامان چاق و چله تر نصیبت میشه ...

پس این ماه منتظرم نذار ...

میبوسمت عزیزکم...niniweblog.com

((( هشداربرای نی نی گولو : کم کم داره شماره یادداشتهای مامانی بالا میره ... حواست باشه عزیزکم !!!  )))

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سفانه
2 اردیبهشت 90 17:11
مامان به این مهربونی و گوگولویی کی داشته تا حالا........ الهی که زودی فرشته ات میاد پیشت و جواب همه زحمتهات رو میبینی........ الهی آمین


انشالله
نفس
2 اردیبهشت 90 17:20
نارینه جونم بهش هشدار نده ایشالا که الان تو دلته .........قربونش برم من که مامانشو منتظر نمیذاره


کلامت شکر نفس جون .... انشالله
حمید
4 اردیبهشت 90 1:09
سلام به مادر عزیز و مهربون من تازه به وب شما امدم اگر شد بازم میام خیلی زیبا و مهربانانه و با احساس مینویسی خیلی دوست داشتنی هستی اسمم حمید و 19 سالمه امیدوارم هرچه زودتر این فرشته به دنیا بیاد خیلی مامانه مهربونی هستی من شما رو مثل مامانه خودم میبینم خیلی دوست دارم امیدوارم همیشه دل هر ستایتون شاد باشه و وجودتون پر از ارامش خداوند باشه خدانگهدار


خوشحال میشم که بهم سر بزنی عزیزم