شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 43 مامانی

1390/2/10 16:11
نویسنده : نانا
262 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم

خیلی ناراحتمniniweblog.com

دلم نمیخواد با هیشکی حرف بزنمniniweblog.com

امروز صبح با بابایی رفتیم چند جا که کار داشتیم ... قرار بود که بعدش بریم آز بدیم ...

وقتی کارمون تموم شد چون نزدیک خونه بابابزرگ بودیم رفتیم تا یه سری بهشون زده باشیم ...

چون میخواستیم بریم آز دیگه ناهار نموندیم پیششون ...

یه کم خرید داشتیم اونا رو هم انجام دادیم و دیدیم دستمون زیادی پره ... تصمیم گرفتیم خریدارو بیاریم خونه و بعدش بریم آز ... اومدیم خونه ... تا از پله ها اومدم بالا و خریدارو گذاشتم زمین ... حس کردم که پری شدم ...niniweblog.com

چک کردم و دیدم که بعله ...

همونجا وا رفتم ...niniweblog.com

حالا بابایی از همه جا بی خبر هی میگه پاشو بریم ...

منم که  دلم نمیومد بهش بگم ... فقط گفتم بذار یه کم خستگیم در بره ...

بعد از یه ربع بهش گفتم ... کاملا خونسرد بود ... مثل یه پدر قوی ... گفت اشکالی نداره ... ماه بعد ... کی میریم دکتر !!!

آآآخ مامانی که دلم آتیش گرفت از این همه آروم بودنش ... آخه چرا به روی خودش نمیاره ... چرا چیزی نمیگه ...niniweblog.com

مامان جونی ... امروز گریه نکردم ... امروز بی حوصله نشدم ... امروز با خداجونم دعوا نکردم ... ولی خیلی دلم شکست ... خیلی ...niniweblog.com

کاش تو همون دیشب میموندیم ... دیشب کلی با بابایی خندیدیم ... نیم ساعتی برقمون قطع بود و من و بابایی کلی سایه بازی کردیم ... مثل دوران بچگیمون ... همه خنده هامون از ته دل بودniniweblog.com

اما امشب ...niniweblog.com

خدایا ... نذار این انتظار برام طولانی بشه

خدایا من کوچولوم رو از تو میخوام ...

دلم براش خیلی تنگ شده ...niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان شقایق
10 اردیبهشت 90 21:31
نانای عزیز
امروز اولین باری بود که وبلاگت رو دیدم.کلی لذت بردم از نحوه نوشتنت، از صبوریت و از عشقت به نی نیت. از ته ته دلم از خدا میخوام که هرچه سریعتر به آرزوت برسی.ناراحت نباش و بخدا توکل کن من مطمینم که هیچ کاریش بی حکمت نیست.پس بازهم صبوری کن و از خودش بخواه که کمکت کنه
راستی منهم مثل تو منتظرم،اگه دوست داشتی سری هم به ما بزن


جز صبوری کار دیگه نمیتونم بکنم عزیزم
انشالله خداوند به زودی زود یه فرزند صالح به شما عطا کنه
مرضیه
10 اردیبهشت 90 21:40
سلام مامانش
خودش گفته یه روز میاد انتظارتم تموم میشه خودش گفته مواظب خوت باش که وفتی اومدش باید مواظبش باشی


پس نی نی گولوی من با ورووجک شما در ارتباطه !!!
وقتی یه مامان مهربون میگه به زودی میاد ... حتما میاد
ندا
10 اردیبهشت 90 22:00
ایشالله هر چه زودتر به نی نی می رسی


هرچی خدا بخواد
سما
11 اردیبهشت 90 2:20
سلام عزیز دلم
قربونت برم من گلم که دقیقاً حالتو می فهمم
منم وقتی منفی می شد جوابم همش گریه می کرم
شبها می رفتم پای پنجره و با خدا دردل می کردم خیلی سبک می شدم
مطمئن باش یه خیری توش هست گلم
بوسسسسسس


قربونت برم عزیزم ... انشالله که خیر باشه
مامان رها
11 اردیبهشت 90 10:02
سلام عزیزم من هم انتظار کشیدم و میدونم چی میگی کاملا درک میکنم اونروز چه حالی شدی ولی ناامید نشو ناامید شیطونه مطمئن باش مثل من به آرزوت میرسی به امید اون روز خیلی از وبت خوشم اومد بازم سر میزنم .


مرسی عزیزم از هم دردیت
انشالله خداوند فرزندتون رو حفظ کنه
اکرم
11 اردیبهشت 90 11:17
سلام دوست خوبم
خوبی؟؟؟؟

عزیــــــــــــــزم

توكلت به خدا باشه و بدون تا خدا نخواهد هيچ اتفاقي توي زندگي ما آدما نمي افته

خدا هميشه اتفاقهاي خوب و بهترينها رو در بهترين زمان به ما آدمها هديه مي ده...

فقط صبر ما آدما كمه

مطمئنم كه براي تو هم بهترينها رو ميخواد و به زودي زود مي رسي بهش .
مواظب خودت باش
می بوسمت.


ممنونم دوست گلم
امیدوارم ماه بعد خبر خوبی بهم بدی ... انشالله
مامان مانی جون
11 اردیبهشت 90 11:29
سلام.عزیزم خودتو ناراحت نکن.ما یه سال منتظر مانی جون بودیم تا قدم رنجه کرد نی نی های این دوره که مثه ما نیستن همینجوری بیان کلی ناز دارن کلی خرج تراشی میکنن تازه وقتی میگیم بی خیال این ماه استراحت اون موقع میان و میگن سوپراز تو هم مثه من بگو بیخیال یه مدت فکرتو رها کن شاید همین استرس مشکل اصلی باشه


ممنونم از راهنماییت مامان جونی
عسل
11 اردیبهشت 90 16:15
نارینه جون خیلی دلم گرفت این پستت رو دیدم
ولی ناراحت نباش و عجله هم نکن بالاخره نی نی دار میشی گلم:
راستی فعالیتت رو بیشتر کن تا نی نی گولو زود بیاد*


ممنونم عزیزم
setareh
11 اردیبهشت 90 18:07
سلام عزیزم ...دلم نمیخواد حرفهای تکراری بزنم یا بگم سهم ما از زندگی انتظاره ...چرا که خودمون این ساعتهای تلخو درست کردیم و الان باید انتظار بکشیم ولی دوست خوشگلم به این دل خوش کنیم که خدا برای ما بهترینهارو میخواد .........میدونم ناراحتی دلت گرفته از همه کسو از همه چیز متنفری ولی چاره ای جز صبر نداریم عشقممممم بوسسس به امید روز های قشنگی که خنده رو تو صورت مهربونت ببینم


ممنونم ستاره ی من
ماماني ياستين
11 اردیبهشت 90 23:05
سلام عزيزم،زياد فكرش رو نكن ،هر وقت كه خدا صلاح بونه يه فرشته كوچولو مهمون دلت ميكنه


انشالله ... راضیم به رضایش