یادداشت 4 مامانی
عزیزکم
امروز از صبح من و بابایی و دختر عمه و دوستش رفتیم بازار
وای که مثل مامانیت سختگیر و مشکل پسنده !!!!!
مامانی برای خودش یه عروسک خوکشل خریده ( البته مال توئه ولی فعلا من باهاش بازی میکنم )
مثل خودت نازو ملوسه با لباس و گلسر صورتی ..... موهاشم فرفری و خوشگله... لپاشم خیلی تپلیه... درست مثل تو
کفشای کوچولو ... دامن کوتاه .... خییییییییلی نازه
بسه دیگه
فعلا آویزونش کردم بالای کامم تا هر وقت میبینمش یادت بیافتم
دوست داشتم بیشتر برات بنویسم ولی خیلی خسته ام مامانی جونم
مواظب خودت باش عزیزکم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی