شکوفه ی بهار نارنج ... بهدادشکوفه ی بهار نارنج ... بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات من و باباش...!

یادداشت 51 مامانی

1390/2/28 18:12
نویسنده : نانا
342 بازدید
اشتراک گذاری

شکوفه ی بهار نارنج من

وااااااای که چقدر هوا گرمه ... آسمون پر از ابره ها ولی یه قطره هم ازش نمیافته !!! بخاطر همینم دم داره هوا ... منم که میدونی اصلا تحمل گرما رو ندارم ... کولرمون رو خیلی وقته راه انداختیم ولی من نمیذارم که بابایی روشنش کنه ... دوست دارم هوای آزاد و طبیعی بهم بخوره .. نه سرمای مصنوعی ...niniweblog.comبه همین خاطر هم در اتاقمون همیشه بازه ... وبابایی هم کلی حرص میخوره که زشته ...niniweblog.com

بیخیال

بابایی تصمیم قطعی خودشو گرفته .. هرچند من بهش پیشنهاد دادم که پیش یه دکتر دیگه هم بریم .. ولی میگه دکترم منو قانع کرده که جراحی برام بهتره ...حالا هرچی که به روزای جراحی نزدیک میشم دلهره ام بیشتر میشه ...niniweblog.comهر چند به روی خودم نمیارم ... ولی همش اضطراب تو جونمه ... منم که وقتی استرس دارم فقط در حال خوردنم !!niniweblog.com

اما هی به خودم امیدواری میدم که همه چیز روبراه میشه ... همه چیز بهتر از حالا میشه ...

دغدغه جدیدم هم اینه که بعد از جراحی بابایی تا چند وقت نباید بیام سراغت ... !!! البته اظهار نظرها متفاوته ها ...niniweblog.com

 چقدر دلم میخواد زود این چند روز هم طی بشه ... مردم از فکر و خیال !!!!niniweblog.com

قند و عسل مامان

وقتی دوستام میان تو کلوپ و از حالتهای نینی تودلیهاشون میگن ... دلم غنج میره ... فقط به این فکر میکنم که منم یه روز این لذت رو میچشم آیا !! ؟؟ ( اینو به سبک بابایی نوشتم )niniweblog.com

چرا نچشم ؟؟ اومدن شما عزیز دله من دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ... (این خط کاملا شعار بود ... جدی نگیر )niniweblog.com

چند روز دیگه روز مادره ... 3 خرداد... دقیقا روز جراحی بابایی ... اینو امروز تو تقویم دیدم ... یه کم دلم آروم گرفت ... روز خوبیه ... اینو میگیریم به فال نیک !!niniweblog.com

دوستت دارم عزیزمniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان تربچه
28 اردیبهشت 90 21:57
سلام نارینه جون
چرا استرس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه عمل ... نیست؟
استرس سمه سم سم سم...
اگه همینه که یک عمل خییییییلی ساده هستش
تازه روز تولد حضرت زهرا می دونی چه روز بزرگیه؟
اگه خود حضرت بخواه به حق مادریش بهمون نی نی بده


آره عزیزم ... همین عمله ... ولی چکار کنم که نگرانی دست از سرم بر نمیداره
انشالله که به خیر بگذره
یاسمین
29 اردیبهشت 90 13:24
سلامم
نارینه جون من بهت قول میدم که اصلا نگرانی نداره
شوهر من خودش رفت بیمارستان و بعد از عمل بهم زنگ زد گفت عمل شدم
من هم وقت ملاقات رفتم دیدمش..........کسی هم خبر نداشت.......به همین راحتی
اصلا جای نگرانی نیست توکل به خدا


با اجازه لینکت کردم تا مامان شدنت و ببینم


ممنونم عزیزم ... انشالله مال ما هم به همین راحتی بگذره
مامان پارسا جون
29 اردیبهشت 90 23:36
سلام عزیزم وب جالب دارید با اجازه لینکتون کردم توکلت همیشه به خدا باشه


مرسی مامان جون ... خوشحال میشم که بیشتر بهم سر بزنی
سارا
30 اردیبهشت 90 18:38
نارینه جونم اصلا نگران نباش.
مطمئن باش خدا کمک می کنه و همه چیز به خوبی پیش میره.
من هنوزم خیلی امیدوارم که قبل از عمل خود شکوفه ات اومده باشه و اصلا نیازی نباشه بعد از عمل برای اومدنش کاری بکنین


ممنونم مامان سارای مهربون ...بووووس
سما
31 اردیبهشت 90 1:26
سلام عزیز دلم خوبی ؟
الهی قربونت برم گلم نگران نباش ان شاا... همه چیز عالی پیش می ره
امیدوارم نارینه جون هر چه زودتر بشنوم که تو کلوپ داری راجب به تکونای شکوفه بهار نارنج عزیز دلمممممم برامون تعریف می کنی
الهی آمین
بوسسسسسسسس

مرسی سما جونم ...
فعلا با تکونای گیسو طلا ذوق میکنم ...

بوووووووس